عشق ابدی
قایقی خواهم ساخت...دور خواهم شد از این خاک غریب...تا که تنهایی ات از دیدن ان جا بخورد....
یکــــ پیـــاده رو تقریــبا خلـــوتـــــــ .. . . . یک مرد ، یـــک زن … یـــک زوج … خـوشــبختیشــان پای خودشان ! یک مرد ، یک مرد … یک شراکت … ســود و ضررشــان پای خودشان ! یک زن ، یک زن … یک رفاقــت … معرفــت و اعتمادشــان پای خودشان ! یک پسر ، یک دختر … یک رابــطه … پاکــی و نـاپـاکـیش پای خودشــان ! . . . و انـتـهـــای پیــاده رو … یک مــن ، یک تـنهایــی ! … یک رنــج … آخـر و عـاقـبتـــش پـای تــــــو ! خیلی ها خوب حرف می زنند اما پای عمل که بیاید گند می زنند دردناکترین قسمت یه رابطه عاشقانه اونجاست که یه روز بدونی تــــ ــ ــو فقط گزینه ی روز مباداشی... چقـدر احمــق بودم کـہ اون لحظـہ هایـے کہ . . . صـدام میکردے "عروسکــم " خون میــدویـد زیر پوستـم . . و بـا " ع ش ق " میگفتــم جانــــم . . . غافـل از اینکــه واقعــا عروسکــے بیش نبودم . . . ! گونه هایت خیس اســـت . . . باز با این رفیق نابابت . . . نامش چی بود؟ هان! باران . . . باز با “باران” قدم زدی ؟ هزار بار گفتم باران رفیق خوبی نیست برای تنهایی ها . . . همدم خوبی نیست برای درد ها . . . فقط دلتنگی هایت را خیس و خیس و خیس تر میکنــــــد . . .
زمستان آمده است خسته ام! می خوابم... بهار که آمد پیله ام را می شکافم تا با پرهای خیس دوباره عاشقت شوم... تاول پاهایم که خشک شود.. دوباره عاشقت می شوم.. دوباره راه می افتم.. دوباره گم می شوم.. هر طور شده این راه را تاآخر می روم...
زمستان آمده است خسته ام! می خوابم... بهار که آمد پیله ام را می شکافم تا با پرهای خیس دوباره عاشقت شوم... تاول پاهایم که خشک شود.. دوباره عاشقت می شوم.. دوباره راه می افتم.. دوباره گم می شوم.. هر طور شده این راه را تاآخر می روم... ما آدم معمولیا وقتی دلمون میگیره: میریم لب پنجره با یه لیوان چایی خیره میشیم به دور دستا، احساس آرامش می کنیم... سلامتی ما معمولیا که نه "آرزوی" کسی هستیم و نه "آویزون" کسی...!
باد دوره گردي است خريدار سکوت هاي ژرف تنها سکوت هاي ژرف را مي توان شنيد که ميان دو فرياد خاموش چشم مي بندند يادمان باشد تنها ميان دو فرياد عشق بالغ مي شود باد خريدار غنچه اي است بر صورت تو و من حريف باد از ميان فريادهاي خاموش مي آيم تمام پروانه ها قاصدک بودند... به هر قاصدکی راز چشمان تو را گفتم ، پروانه شد..! تمام پروانه ها ادای پشمان تو را در می آورند... چون ((بغض مرا دوست دارند...!!!)) با عینک هم خیال تورا تار می بینم...
تا به تا بپوشم… تا ببینم هنوز هم کسی حواسش
به من هست یا نه؟؟
Power By:
LoxBlog.Com |