عشق ابدی
قایقی خواهم ساخت...دور خواهم شد از این خاک غریب...تا که تنهایی ات از دیدن ان جا بخورد....
آهنگ لحظه هایم را با چشمهایت هماهنگ میکنم چشمهایی که هنوز هم ،درهر پلک زدن قلبم را آشوب میکند
بـــــــــــــرو!!!!
گــــــــاهـــی بـــــایـــد زل بـــــزنـــــی به آیــــنه خیـــــره بشـــــی به چشـــــمای خـــــودت بگـــی : به درکـــــــ که دوســــتم نـــــداره ..!
قدش به عشق نمیرسید! غرورم را زیر پاهایش گذاشتم! باز هم نرسید!
مرگ قناری دیدن نداره گلی که خشکید چیدن نداره میرم از اینجـــــــــــــــــــــــــــــا باپای خسته با چشمی گریون قلبی شکسته بغضی هنوزم مونده تو سینه،دوری چه سخته قسمت همینــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
ترس از هیچ چیز ندارم
وقتی یقین دارم بیشتر از من
کسی دوستت نخـــــــواهد داشت
بیشتر از من کسی طاقت کم محلی هایت را ندارد
بــــــــــــرو !!!!
ترس برای چه؟؟
وقتی می دانم یکــ روز تُف می اندازی به روی تمام آن هایی که
به خاطرشــــان من را از دست دادی...
آی آدمها...
چترهایتان را ببندید آســــمان تنهاست...!!!
Power By:
LoxBlog.Com |