گاهي بــه خـــاطـرش ،
مـــونـدن رو تـحـمــل کن !
رفتن از دست همـــه برمياد ...
عشق ابدی
قایقی خواهم ساخت...دور خواهم شد از این خاک غریب...تا که تنهایی ات از دیدن ان جا بخورد....
تو باشي ...
چشم ديدنش را ندارم ؛
مادر میگوید:
سر دو راهی می ماند آفتابگردان
وقتی از همه دنیا ناراحتم فقط با فکر کردن به تو آروم میشم... اما... وقتی تو ناراحتم میکنی همه ی دنیاهم نمیتونه آرومم کنه...
نه از دريا و قايق مى نويسم نه از زخم شقايق مى نويسم به ياد لحظه با تو بودن به ياد آن دقايق مى نويسم. عشق یعنی............
عشق یعنی اونی که اگه صددفعه ناراحتش کنی هرباربگه این دفعه آخریه که میبخشمت و بعد با اخم میاد تو بغلت……….. درد دارد...... وقتی من عاشقانه هایم ر امینویسم... دیگران یاد عشقشان می افتند...... اماتوبی خیالی چه میدانی از دلتنگی هایم؟ گاهی به خدایت التماس میکنم فقط خوابت را ببینم... میفهمی؟! فقط خوابت را...
وي زندگي عاشق شدن ، نه برنامه ريزي شده است و نه با دليل اتفاق مي افته ... اما وقتي كه عشق حقيقي باشه ، تبديل ميشه به برنامه زندگي و دليل زنده بودنم
عشق گوش دادن نيست بلكه درك كردن است فراموش كردن نيست بلكه بخشيدن است عشق ديدن نيست بلكه احساس كردن است عشق جا زدن و كنار كشيدن نيست بلكه صبر و ادامه دادن است
و كوچه اي بي انتها
دنيا را مي خواهم چه كار !؟
باید کمی به خودت برسی!
اما چگونه،
وقتی از هر طرف میروم، به تو میرسم؟!
وقتی سر صبح به مزرعه میروی...
ــان هـم کـه بـاشی
ـــم کـرد …
ـی واژه نبـاش
ــه ی تـنـهایـی مـن جـا دارنـد …
ــانـه ای تـو
ــدا چـه بـخواهــم ؟؟؟…
Power By:
LoxBlog.Com |