عشق ابدی
قایقی خواهم ساخت...دور خواهم شد از این خاک غریب...تا که تنهایی ات از دیدن ان جا بخورد....
بیزارم از این عشق های کاغذی و دوستی های کاغذی تر از این دنیای کاغذی ها از این آدمهای کاغذی و از این انسانیت که کاغذش در انبوه دیگر کاغذها مچاله شده. بر عشقهای کاغذی با هر قلمی میتوان نوشت و با هر دستی هم میتوان آن را خط زد و هر کس هم میتواند آن را بخواند و ببیند و مچاله اش هم کند. چرا که عشق های کاغذی بوی خیانت میدهند چرا که آدمهای کاغذی خائنن. چرا که دنیای ما دنیای کاغذی هاست. من اما دلم عشقی دیگر میخواهد عشقی از جنس شقایق ها به معصومیت برگ گل سرخ به پاکی آفتابگردان ها و به وسعت عشق های کاغذی. بیزارم از این عشق های کاغذی خلاصه شده در چند ورق که میدانم روزی تمام خواهند شد و عشق برای ادامه آن کاغذ کم می آورد و روزگاری هم کاغذها از فرط فرتوتیت به فراموشی ابدی سپرده خواهند شد همان روزگاری که عشق من هنوز جاویدان است....
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |